رادینرادین، تا این لحظه: 10 سال و 29 روز سن داره

رادین پسر ناز مامان

رادین و مامان جونش

از وقتی رادینم به دنیا اومده ما همش از صبح تا عصر خونه مامان جونش بودیم آخه پسر عزیزم شیطونه و من تنهایی نمی تونم ازش مواظبت کنم برا همین همش میرم خونه مامانم. هفته قراره مامانم بره مسافرت از الان همه فکر و ذکرش اینه که من دلم برا رادین تنگ میشه چیکار کنم. واقعا این مامانا فرشتن خدا حفظشون کنه    بهشت در دست های مادر بود  تا این که من به دنیا آمدم  پس مادر بهشت را زمین گذاشت  تا مرا در آغوش گیرد  این است که می گویند بهشت زیر پای مادر است مادر! مادر، اگر دعای شبانگاهیت نبود من در لهیب آتش غم می گداختم مادر، اگر گناه نبود این به درگهت بی شک تو را به جای خدا می شناختم **** تا دید...
31 شهريور 1393

رادین و پیک نیک

وقتی عشقم به دنیا اومده مسافرت رفتن به نظرم خیلی سخته به خاطر همین تا حالا فقط یکی دوتا پیک نیک رفتیم و یه مسافرت یه روزه به وان. البته بگم رادینم عاشق ددر رفتنه فکر کنم چون دوره حاملگی خیلی گشتم برا همین رادینم ددری شده! یه عکس از پسرم  و باباش وقتی رفته بودیم کندوان   و اینم پسرم تو ساحل دریاچه ارومیه   ...
29 شهريور 1393

رادین عجول من

پسر خوشگلم تو از همون روز اول عجله داشتی تکون بخوری از جات بلند بشی اصلا دوست نداشتی یه جا ثابت بمونی از وقتی چرخیدنو یاد گرفتی حتی وقتی یه چرت کوچولو هم میزنی میچرخی . اینم یه عکس از چرخیدنت ...
23 شهريور 1393